سوم شخص حاضر
از دوران جوانی یه چند تایی صندوقچه های کوچک و بزرگ داریم که توش پر از بدلیجات و زلم زیمبوست که شامل گوشواره و النگو و گردنبند و یه چند تایی انگشترِ و همشون یادگاری های پدر و مادر محترم از سفرهای برون مرزی است و انقدر دوسشون داریم که حداقل ماهی یه بار بساطشون و باز میکنیم و یه حظی میبریم از طرح های خوشگل و رنگ های شادشون . حالا از وقتی پادشاه راههای دستیابی به کمد شخصی و این صحبت ها رو یافته این گنجینه 10 ساله ما شده اسباب تفریح و بازی حضرت آقا . و ما غصه که نمیخوریم هیچ کلی ابراز خوشحالی میکنیم که اگه خدا دختر شاه پریون و به ما نداده تا دم به دقیقه یکی از اینا رو زینت تن اش کنیم در عوض والده سلطانی کردتمون که هی بساط فروشندگی وا...