پادشاه منپادشاه من، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره

در انتظار معجزه

سفر به روایت تصویر

1392/6/29 22:46
نویسنده : عاطفه
474 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی رسیدیم :

مامان مرضی و ناصر و عمو مجید

فرداش بعد خوردن صبحانه خونه آبا ( همسر اول پدربزرگ ) دومی در تهران در جوار خودمونه چشمک:

بعد از گرفتن این عکس پسرک از لای دو پله ی نردبون افتاد

اینجا رفته بودیم صوفیان بگردیم و پسرک خودش و به خواب زده بود تا ازش عکس بگیرمقلب .

پادشاه مثلا

این عکس و خیلی خیلی دوست دارم چون فکر میکنم مثل خودم داره نگاه میکنه فرشتهنیشخند

عاشقتم

خداوکیلی پسرم از بازیگوشی هیچ کم و  کسری نداره !

در حال شیطنت

قبرستان روستای سفید کمر که  آدم و یه جور خیلی خاص میکرد !

خاک سرد

پسرک خود شیفته ی من از بس خرابکاری و بازیگوشی کرده و من ازش بلافاصله عکس انداختم بد عادت شده ؛ اینجا رو پنجه پا لبه در ایستاده بود و مدام میگفت : مامان عکسش ! عکسش ماچ !

فدای درک و شعورت . فدای بازیگوشی اتخانه ی عمو علی مامانم در نعمت الله :

نوش جانت

با عصای عمو علی

اینجا هم خودش یهو کلاه و گذاشت سرش و وایساد تا ازش عکس بندازم قلب

با کلاه عمو علی

ملکان - ورودی دانشگاه - در انتظار بابا ناصر که دنبال ریزنمرات عمه سمی رفته بود:

دم دانشگاه عمه سمیه

خونه آبا ، در صف منتظران کباب :

خونه آبا - کنار گونی های پر گردو

به منم میدی ؟

گردنه حیران ، بعد از اردبیل - بلال شیرین :

به به ! پسرک هم مثل من خوشش اومده بود.

وقتی پسرک هوس عکس میکند و زوری میخندد :

آستارا

خانه خانم بزرگ - فومن :

بدتر از من و باباش اینه ! فقط چایی !

خلاقیت مامان مرضی برای کمی آرامش داشتن پسرک در ماشین :

فدای اون جای سوختگیت بشم

اجازه میدی عاشقت بشم ؟

قصه ی ما به سر رسید و پادشاه به کلاغه که خونه مونده بود گزارش سفر میده :

چیزی و از قلم نندازی مادر !

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

عاطفه نوشت : در جبران طولانی بودن پست پیش اینجا رو خلاصه خلاصه کردم واستون از خود راضی! چه خانومم مژه!

پست پایین هنوز سرد نشده ! شرح سفر مارکوپولویی بدون تصویر را از دست ندهید !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

لی لی مامی آرشیدا
29 شهریور 92 12:11
خیلی عکسهای زیبایی بودهمیشه درسفروگردش باشید


مرسی گلم.
مادر فاطمه
29 شهریور 92 13:17
همیشه به تفریح و گردش عزیزم


ممنون دوست جونم.
متین
29 شهریور 92 17:03
سلام عزیزم
ایشالا همیشه به سفر رو گردش
خوشحالم بهتون خوش گذشته
عکسای پادشاه هم خیلی خوشکلا
اومدیم با پست تولد


ما هم خدمت رسیدیم و تبریک گفتیم خانم هنرمند.
متین
29 شهریور 92 17:08



مرسی عزیزم
مامان نفس طلایی
29 شهریور 92 22:34
همیشه به گردش دوستم


مرســــــــی عزیز دلم.
مامان محمدصدرا
30 شهریور 92 0:20
الهی الهی الهی من واقعا عاشق این پسر نازم که انگار داداش محمدصدراست از بس شبیهشه


خداوکیلی خیلی شبیه هم هستن ! کاراشون هم مثل همه . ایشالله هردوشون همیشه سلامت باشن.
رحيمي
30 شهریور 92 2:51
قبول سفارش بافت كلاه براي كوچولوي شما طرح حيوانات ارسال رايگان به سراسر كشور www.babyhat.blogfa.com
مامان اهورا
30 شهریور 92 11:52
آخی....................جونم.عکسا خیلی خوشگل بودن.دست عاطفه خانم گل درد نکنه. برا پادشاه کوچولو


مرسی مامان اهورای نازنین
مامان مریم
30 شهریور 92 12:02
سفر خوش عشق خوشگل من ( با پادشاه بودما )
عاشق اون عکسش شدم تو فومن ..اونجوری بامزه نشسته داره تو نعلبکی چایی میخوره ای جووونم
واقعا خونه یه چیزه دیگه اس من هر وقت میریم سفر خداخدا میکنم زودتر برگردم خونه

ممنونم خاله . ولی مامانم گفته نباید نا محرم و ببوسم. ( اینم از طرف مامانش ---> )

مریم جونم بهش الان گفتم آدم های مسن اشکال نداره ! پس جواب بوسه ات و میده
مامان محمدحسین
30 شهریور 92 15:50
به به شما هم که سفر بودین؟
از عکسا معلومه که خیلی خوش گذشته.
همیشه به سفر گل خاله.



مرسی خاله جونم. اگه میخوای ببینی چقدر خوش گذشته و در چه حالی بودیم پست قبل و بخون
زری مامان مهدیار
30 شهریور 92 23:21



دیشب خوابتو دیدم . دیدم آرایشگر شدی و میخوای موهامو کوتاه کنی
مامان مریم
31 شهریور 92 6:52
ننه عاطی خجالت بکش دیگه اینقد منو اذیت نکن ...خیر از جوونیت نبینی الهی..
ننه امیرپارسا اصلا به حرفای ننه عاطیت گوش نده..از هر فرصتی برای بوسیدن نامحرما علی الخصوص خوشگل موشگلا و ترگل مرگلا استفاده کن ..ول کن مامانتو حسوده

اینجوریه ؟ از این به بعد دارم برات !
مامان الینا
1 مهر 92 11:22
اولین چیزی که با دیدن این عکس ها به ذهنم اومد این بود :الهی بگردم تو رو که اینقدر بانمکی


به پای الینای عروسکم میرسه . خییییییییلی عاشقشم.
مامان
1 مهر 92 12:11
سلام ماشالله گل پسر چه بامزه فیگور گرفتی


سلام. مرسی خاله جون.
زری مامان مهدیار
1 مهر 92 13:37
خیره ایشالا
چه جالب


عمه زری
7 مهر 92 12:02
منم با مریم درمورد بوسیدن خوشگل موشگلا موافقم
ببوس امیرپارساجون تا میتونی ببوس . بعد که پیرشی دلت میسوزه که ای حیـــــــــف !!! جوونی کجایی که قدر ندونستمت ای . . .

ها ها ها ها



لعنت به این روزگار !