پادشاه منپادشاه من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 28 روز سن داره

در انتظار معجزه

خدایا شکر.

1393/5/16 11:31
نویسنده : عاطفه
429 بازدید
اشتراک گذاری

تکنولوژی یه چیز عجین شده با تمام ثانیه های عمرمونِ که داره میگذره . نمیشه جلوش و گرفت . نمیشه ازش جا موند و همش یه دلهره هست که میگه : واسه آموختن اش زوده یا دیر !!!!!

رشد قارچی تبلت و موبایل و آی پد و به وفور دیده شدنشون دست بچه های کوچک و بزرگ باعث آموزش زود رس کوچولوهایی شده که حالا حالا ها جهت تقویت مهارت های حرکتی و خلاقیتشون باید با لگو خونه سازی میکردن و با خمیر بستنی و آدم آهنی و توپ میساختند و حالا ... فقط میزنن و میکشن و میبرن و میرن مرحله بعد ! و البته گاهی غذا میدن و نی نی میشورن و بازی هم میکنند . ( در جریان تمام موارد هستمچشمک)

(این بالا چه قشنگ نطق کردم بی حوصلهمتفکر  خوشم اومد خندونک)

پیرو تمام این مسائل پسرک ما هم که از همون خیلی کوچکی اش با آهنگ ها و ویدیوهای موبایلی ساکت میشد و میخوابید و میخندید و خیلی زودتر از وقت لازم عکس گرفتن و داخل و خارج شدن از برنامه ها و آوردن بازی های دلخواهش و یاد گرفت و خیلی قشنگ سوژه مورد نظرش و کوچک یا بزرگ میکنه و البته خیلی خیلی محدود اجازه دسترسی بهش و داره !

اون وقت پسرک خلاق ما که نمیخواد به هیچ وجه از قافله عقب بمونه چند وقتی هست که ماشین حساب های مختلف بابا رو برداشته و یکی و میزنه به شارژ و یکی و میگه صفحه اش شکسته ( مثل گوشی من ) و با یکی اش بازی میکنه و میگه عاطف بدو ! جنگ بازی ! تو بلد نیستی ! فقط نگاه کن !

و بعدش نوبت نی نی ای میشه که باید بره مهد کودک و یکی یکی مراحلش و واسم توضیح میده و من باید با دستورالعمل ایشون بازی و پیش ببرم و بعد ناصر میاد و باید آبنبات بازی کنه و دور آخر دندانپزشک بازی مال خودش و اگه خیلــــــــــــی بچه های خوبی باشیم و نهارمون و بخوریم و میتونیم این افتخار و داشته باشیم که وقتی pou کثیف کرد بشوریمش.

و از همه جالبتر اینه که زمانی که نوبت ماست و داریم مثلا بازی میکنیم گوشی زنگ میخوره و بلافاصله میگیرتش و میگه : بله ؟ ممنون , سلامتی ، شما خوبی ؟؟ باشه ! باشه ! بهت زنگ میزنم و گوشی پس داده میشه و در جواب چشم متعجب ما این پاسخ ها شنیده میشه :

دوستم بود ! مامان مسیبی بود ! خاله عطیه مربی ام بود ! دایی بود با من کار داشت و ...

و اگر با حواس پرتی بازی کنی و کار داشته باشه و خسته شه گوشی ( ماشین حساب!) قاپیده میشه و میگه دیدی شارژش تموم شد ! از بس که باهاش بازی کردی !!!

و به هیچ عنوان کسی حق نداره در تمام این مراحل لبش به خنده واشه و گرنه با جدی ترین لحن ممکن و ابرویی به اخم آغشته شده میشنوه : نخـــــــند ! اِ !

واینم یه نمونه دیگه از کاربرد وسایل سنتی به جای مدرنیته :

( میز عسلی به جای یخچال بستنی آقای فروشنده )


- به هیچ وجه نمیخوام به این زودی تسلیم بخر و بگیر بقیه شم. پسرم با همین وسایل جا مونده از قبل خیلــــــــــــی داره بهش خوش میگذره محبت.

البته اگه مامانم و داداشم دوباره رگ محبتشون نزنه بالا و خودشون انشالله که نخرن ! مثل دوچرخه و انواع و اقسام اسباب بازی ها و سرگرمی های آموزشی و غیر آموزشیزیبامحبت.

- تمام ناراحتی هام و گذاشتم پشت پنجره چشمم برا وقتی که پسرک خوابید ، پتو رو که میکشم روش انگار در سد و کشیدن بالا .....

نتیجه این میشه که صبح به جای یه مامان با چشمای خوشگل با یه مامان با چشمای قورباغه ای مواجه میشه ! بدون اینکه حرفی بزنم بوسم میکنه و میگه : عاطف تو بخواب . من با ناصر صبونه میخورم . بغلمحبتبوس .

پسندها (3)

نظرات (5)

مامان عطرین
16 مرداد 93 11:53
خصوصی داری
عاطفه
پاسخ
اولا ببخشید دیر جواب دادم. دوما واقعا شرمنده ام کردی با لطفت . یک دنیا سپاسگذارم
مامان ماني جون
17 مرداد 93 12:58
كار خوبي ميكني دوستم منم دارم تلاشم رو ميكنم كه فعلا ماني رو با همون اسباب بازي و وسايل خونه سركرم كنم حتي حباب ساز رو هم خودم درست كردم براش تكنولو‍ژي خوبه اما خلاقيت بچه ها رو كم ميكنه اميدوارم كه پارسا جونم با همين جوري بازي كردن راضي باشه و اميدوارم ديگه مامانش رو با چشماي .... نبينه
عاطفه
پاسخ
واقعا اینجوری براشون بهتره. انشالله.
زری مامان
29 مرداد 93 23:29
سلام عاطف جونممممممم عزیزم سخت مشغولم دارم دنبال خونه می گردم و اصلا نشده بیام بنویسم دلم براتون یه عالمهههههههه تنگ شده
عاطفه
پاسخ
سلام به روی ماهت انشالله به سلامتی . امیدوارم بهترین گزینه قسمتتون بشه
زری مامان
29 مرداد 93 23:32
دووووستتون دارم یه عالمهههههه با همه ی مشغولیتم همه ش میام چک می کنم ببینم چیزی نوشتی یا نه
عاطفه
پاسخ
مامان مریم
30 مرداد 93 2:08
خانوم کجایین پس؟؟؟؟؟؟
عاطفه
پاسخ
زیر سایه لطف شما . خدمت میرسیم