پادشاه منپادشاه من، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

در انتظار معجزه

بسشت !

1392/5/17 14:52
نویسنده : عاطفه
407 بازدید
اشتراک گذاری

به لحظه های بیدار شدنت که نزدیک میشیم ، ناخوداگاه یه لبخند همه ی صورتم و میگیره و منتظر میشم .. چشمام و باز نمیکنم و سعی میکنم خنده ام محو بشه ... دستتو که میاری بالا و خستگی خواب و که از تن در میکنی ، سرم و طرفت میچرخونم و همچنان منتظر میمونم .. مدام پلک زدن هات و حس میکنم .. مژه هات ماشالله انقدر بلند هست که صورتم و قلقلک بده ... چشمات و که کامل باز کردی ، آماده ام ! صدات که در اومد نمیذارم درخواستت و کامل بگی : دستمو میارم جلوت و میگم : بفرمایید عشـــــــقمقلب !

تو بستنی بخور ، من دوتا تونو !

تو بستنی بخور ، من دوتا تونو !

تو بستنی بخور ، من دوتا تونو !

تو بستنی بخور ، من دو تا تونو !------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مامان نوشت : این روزها به جای تخم مرغ آب پز و خامه عسل ، صبحانه بستنی میل میشود ! و من آن را با قشنگترین موسیقی زندگی ام میل میکنم . با آوازی که مدام تکرار میکند : بسشت ! بسشت ! و فقط خودم منظورش را فهمیده ام !!! بستنی !

کدبانو نوشت : روزی 10 بار هم داخل فر را مرتب کنم باز پادشاه بهم میریزد ! ایراد نگیرید !

خانه دار نوشت : من هم جهازم کامل بود و هم سیسمونی ای که گرفتم (نگید چقدر بیچاره اندزبان)! پسرک مبل مخصوص هم دارد ! چه کنم که چه برای بازی و چه برای خوردن، نشستن بر روی شیشه ی فر را به هر جای دیگر خانه ترجیح میدهد ؟؟؟

نگران نوشت : پسرم قناد نشود نگران !!!  من از خوشحالی شیرینی هایی که میخواهم بخورم سکته میکنم نیشخند !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (24)

جاری
17 مرداد 92 12:16
نکن اینکارو
اینقده نذار بره با فر و گاز بازی کنه
یه وقت دور از جون زبونم لال یهوئی وقتی توش غدای داغ هست درشو باز میکنه هااا!

کی از بچه های فامیل می گفت "مـَـمــّــَنی"

حرف زدن بچه ها خیلی باحاله


مرسی جاری خانوم از نصیحتت ! آخ وقتی کامنتتا میخونم رعشه میگیرم یاد جاری خودم میافتم که از پس فردا رسما" میشه عروسمون
بَبَخ
17 مرداد 92 16:07
قالب جدید مبارک
به یه بنده خدایی موضوع دزدیه امیر طاها رو گفتم بعد از اینکه کلی ناراحت شد ؛ گفت خدایی نکرده یه همچین اتفاقی واسه نی نی بیفته خوده یارو میارتش :-)) انقدر که کرمو تشریف داره نی نی

ما چرا نمیفهمیم این ببخ همون داداش دور ازجون بدبخت خودمونه؟ چرا نمیفهمیم منظور از بنده خدا همون haniii یه ؟ که واسه اینکه بد آموزی نشه نسبتش و نمیگیم ؟ ولی چرا اصلا نمیفهمیمم این کرمو که گفتین کیه ؟ ما که نداریم !!!
Fateme
17 مرداد 92 16:53
نازی عزیزم.گوگول مگولی




لوس ! چه میکنی با زحمت های ما ؟
زری مامان مهدیار
17 مرداد 92 16:55
چه تفاهمی ما هم چند روزیه به جای صبحانه بستنی می خوریم و عجیب می چسبه.
نوش جونـــــــــــــــــــــــــش


دقت کردی ما چقدر تفاهمیم ؟ اولیش اینکه خیلی همدیگرو دوست داریم گل پسرو ببوس مامان نی نی دار.
زری مامان مهدیار
17 مرداد 92 16:57
واااااااااااای عاطفه جون رسماً سکته رو زدم اسم جاری رو که بالای کامنت دیدم گفتم جاری جان اومد و بزمون رو بهم زداااااااا
البته حالا جدا از شوخی، ایشالا که جاری های خوبی باشید و روابط صمیمانه ای با هم داشته باشین
(یه آرزو )


واقعا" آرزوی قشنگی بود !
مامان حنانه زهرا
17 مرداد 92 17:48
دلها همه بهاران شد از شمیم باران
مه رخ نموده امشب در عید روزه داران
هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران
شیرین تر از عسل باد کامش به روزگاران
پیشاپیش عیدتون مبارک گلم


ممنونم دوست عزیزم
عمو مسنن مهتاب جونی
17 مرداد 92 21:30
همیشه به نام خدا

همیشه اولین ها قشنگه

همیشه خدا رو شکر کنیم که پادشاه کوچولو سالمه و فضول

همیشه باور داشته باشیم علیرغم اینکه من پادشاه کوچولو رو ندیده ام و اون منو ولی دلم دوسش داره
چرا؟
جوابش خیلی ساده ست
همیشه این پادشاههای کوچولو دوس داشتنی هستن

دوست دارم پادشاه کوچولوی قلب وسیع


منم اول به نام خدا . بعد ممنونم که پسرک مارو خوب شناختید ! واقعا" فضوله !!! سوما" دل به دل راه داره عمو مسنن مهتاب جونی . مرسی از حضور گرمتون.
SaYa
17 مرداد 92 22:51
عید فطر.. عید پایان یافتن رمضان نیست.. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است.. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نوبا جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرهاوافطارهایش.. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر درعید فطر درنیابیم که از نو متولد شده ایم.. اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم.. عید فطر عید ما نیست.عیدت مبارک گلم


ممنون سایا جان . عید شما هم مبارک باشه و خوشحال شدم که بازم وبلاگت و آپ کردی.
مامان آرینا موفرفری
18 مرداد 92 3:42
نماز روزه هاتون قبول.
عیدتون مبارک


سلام به روی ماهتون . عید شما هم مباااارک
مامان مریم
18 مرداد 92 11:22
پادشاه خوشگلم هر جا دوس داری بشین عزیزکم اصلا حال کردی رو سر مامان عاطی جلوس کن...بستنیتم نوش جونت...
عاطی جون منم به بهانه ی اینکه من هر چی مرتب میکنم مهتاب به هم میریزه دست به سیا سفید نمیزنم..خودتو ناراحت نکن..
آخه کدوم پادشاه تا حالا قناد شده یه چی میگیا..!!
در ضمن میبینی که دو تا خواننده ی پروپا قرص واسه وبلاگ پادشاه با خودم آوردم...میگیم یه شب شام دسته جمعی بیام خونتون قیمه بخوریم


خداوکیلی تعارف نکن ها ! این که همینجوری از سرو کول ما بالا میره و پایین نمیاد دیگه دو نفر هم که تاییدش کنن و راهو نشونش بدن خدا رو بنده نیست ! بعد هم کار خداس دیگه شاید این یکی پادشاه قناد هم شد دست شما و اون دونفری که با خودتونم آوردید درد نکنه قدمتون رو چشم ولی ترو خدا قیمه نــــــــــه
عمه زری
18 مرداد 92 15:52
سلااااااااااااااام بر عاطفه جون و امیر پارسای بانمک و مث مامانش باحال و شیطون و ناقلا
وای چه حالی میده یه نی نی کوچولوی مهربون کمی شیطون داشته باشی و با عشق به شیطونیاش نیگا کنی! نه؟
کاش همه ی مامانا مث توبا عشق نیگا کنن و درک کنن که اون فقط یه کوچولوئه که داره هر چیزی رو برای اولین بار تجربه می کنه و خوشحال باشن از تجربه ی جدیدش هرچند به خرابکاری منجر بشه !!!


عمه جونی گل اولا" مرسی از این همه مهربونی و لطفت بعدشم فکر کنم همه ی مامانا با عشق به شیطونی های نی نی هاشون نگاه میکنن ! مگر بر خلافش ثابت شه حواست هست اینجا حرفی از اول و دوم نزدی ؟
Fateme
18 مرداد 92 23:12
باباچه زحمتی؟؟؟
خجالتم نده دیگه.


باشه ! خودت گفتی ها !!
زری مامان مهدیار
19 مرداد 92 0:48
امروز قرار بود جاری دار بشی ؟ درسته؟
می بینم که پر و بالت رو چیده و دیگه پست نمی ذاری


نخیر اونروز نرفتیم ، فرداش رفتیم
اینجوریاس ؟ دارم برات دوست جونم
رومینا
19 مرداد 92 9:58
پادشاه کوچولو چه حالی میکنه جیگر شو قربون که اینقدر نمکی هست . مامانی بزار هر کاری میخواد بکنه بالاخره ما مامانها تسلیم میشیم دیگه .


واقعا" حال میکنه ! سلامتباشید خاله جون. چشم اجازه میدیم .
Fateme
19 مرداد 92 17:36
بدآموزی نداره که!!!

این بسشت یعنی چی؟؟؟


هیچی ! ذهنتو درگیر نکن ! تو سر در نمیاری !
مامان حانیه
19 مرداد 92 18:10
ماشاالله به گل پسر خدا حفظش کنه
حانیه ام بدجوری عاشق بستنیه البته فکرکنم یک سالی میشه هرروز حداقل باید روزی یه دونه بستنی میل کنه

ممنونم و ایشالله همیشه سلامت باشید . عزیـــزم ! فعلا" که کار ما به اونجا نرسیده
مامان محمد جواد
20 مرداد 92 0:37
سلام
120 ساله بشه ایشاله زیر سایه پدر و مادر
پست ثابتتون خیلی فوق العاده بود.
به نظر می رسه دست به قلمید.


علیک سلام خانوم خانوما. سلامت باشید ممنونم . نه بابا دست به قلم چیه ؟ از وقتی این وبلاگ و راه انداختیم دست به کیبورد شدیم
مامان محمدحسین
20 مرداد 92 10:57
وای ملوس خان چه کارا میکنه. 100 بار از طرف خاله ببوسش


مرسی خاله جون ، یه روز تشریف بیارید در خدمت باشیم خودتون حضوری از پس اون 100 تا بربیاید
Fateme
21 مرداد 92 20:20
باشه!!
موفق شدی منوخررررررررررر کنی!!


واقعا" ؟؟؟؟
مامان آنی
22 مرداد 92 12:59
ای جانم چه بسمل بانمکی دارین خدا حفظش کنه


لطف دارید. سلامت باشید ، ممنون
شیما
24 مرداد 92 14:09
واااااااااااااااااااااااای چقدر خوندن این متنای زیبا آدمو به وجد میارههه ای جااان به این مامان هنرمند و به این آقا پسری خوججججل موجل


واااااااااااای چقدر خوندن این نظرات آدمو به وجد میاره ! ای جااان به این دوست عزیز و گل و با اون سیسمونی خوجل موجل نی نی خانومش
مامان نفس طلایی
26 مرداد 92 15:25
ای جان


فدای شما
مامان مانی جون
28 مرداد 92 12:48
ای جونم
مانی که میگه مَ مَ ئیس
میگم چه فر تمیزی واسه دکوره!!!
مال من بس ازش کار کشیدم پوکیده
همین الان مانی ار سر و کولم بالا اومد و رفت رو میز و خودشو رسوند به مانیتور و یه بوس آبدار از عکس پارسا جون گرفت
قناد نشد بیا خودم برات کیک میدرستم


به خدا دکور نیست ! از کت و کول افتادم به خاطرش ! هردفعه اون سینی فر و که توش پر از وسیله است میارم بیرون و روشنش میکنم ! لازانیا ! کیک ! شیرینی ! مرغ ! ماهی ! پیتزا توش درست میکنم !!! حداقل هفته ای یه بار به خاطر کیک روشن میشه !
من فدای مانی خوشگلم بشم و ممنون از لطفت
parinaz
5 شهریور 92 1:54
بستنی می خوام