پادشاه منپادشاه من، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

در انتظار معجزه

همینجوری !

1392/3/14 18:44
نویسنده : عاطفه
250 بازدید
اشتراک گذاری

پادشاهم ؛

بزرگ که شدی یا شایدم بزرگ نشده یهو از یه جا که گذر کردی احساس کنی سبکی ! احساس کنی یه چیزی و گم کردی .. احساس کنی یه تکه از وجودت نیست . به جای قبلی که ازش رد شدی برگردی ببینی دلت جا مونده ...

دیگه نمی تونی پس اش بگیری ! هیچکس دل آدم و راحت پس نمی ده.. خدانکنه بخوای دل افتاده و یه جا مونده رو پس بگیری که اگه بخوای باید آماده ی خیلی چیزها باشی .. مثل شکسته شدن و زخمی شدنش .. مثل تنها شدنش .. بی قرار شدنش .. مردن اش ...

باید هوای این یه عضو و خیلی داشت .. سخت جایی ، جا میمونه ولی اگه موند دیگه عضوی از بدنت نیست ..تمام وجودت میشه عضوی از اون . باید به هر سازی اش برقصی .. اگه تا قبل از اینکه یه جایی گیر کنه و بیافته بمونه فکر می کردی سلطان زمینی ، از اون به بعد باید سرتو خم کنی و با لطفا و خواهشا جمله هاتو شروع کنی .. باید روی زمین زانو بزنی و باهاش راه بیای ... باید اونجایی که قلبت مونده و طپش می زنه و رو بکنی زیارتگاه .. اونجا میشه حرم دل !!!

اگه بخوای دلتو برداری و به زور ببری ، هر چقدرم دورش کنی ، هر چقدرم از مسیرهای پیچ در پیچ و زیبا گذر کنی ، یه لحظه که غافل شی ازش برمیگرده همون جایی که افتاده بوده ..همونجایی که زوری دورش کردی ازش ..

اگه افتاد یه جا سعی و تلاش بیهوده نکن واسه اینکه جاشو عوض کنی .. واسه اینکه فکرشو پرت کنی به جای دیگه .. باهاش نمی تونی بجنگی ..در برابر دل همیشه نفر مقابل بازنده است .. روبروش واینستا .. حتی پشت سرش هم .. وقتی یه جا گیر کرد بیا کنارش.

دستت رو تو دستش بذار و چشماتو ببند ! اون وقته که می فهمی بهشت یعنی چی و مزه ی شیر و عسلی که میگن چیه ؟!

دست که تو دستش بذاری معنی همه ی خوشبختی عالم رو می فهمی ...

دلت که یه جا موند ، منو خبر کن !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

هدی
15 خرداد 92 19:16



مرسی.
سمانه
15 خرداد 92 19:16
میشه به منم بگید ؟


اگه به من گفت حتما شمارم خبر میکنیم.
زری مامان مهدیار
22 خرداد 92 23:39
مامان بی نظیر و دوست داشتنی عااااشقتم


دل به دل راه داره