پادشاه منپادشاه من، تا این لحظه: 12 سال و 4 روز سن داره

در انتظار معجزه

قلبم داره می خنده

1392/3/22 1:30
نویسنده : عاطفه
380 بازدید
اشتراک گذاری

 یکی یه دونه .. گل گلخونه .... عسل مامان ... عزیز دردونه ... یه شاهدونه (من در آوردی ! )‌ عاشقشم من ... خودش می دونه !!!

نفسم سلام

آخه چرا من انقدر تو رو دوست دارم ؟ بعضی وقتا می خوام انقدر فشارت بدم که استخوان هات بشکنه ( حض کن محبت مادری و !!!) انقدر فشارت بدم که جمع شی ، له شی ، با من یکی شی ، بری تو وجودم ، بشی نی نی تو دلی چشمک تا آخرش همون جا بمونی .. هرچی لگد بزنی  ، دست بکوبی ، داد وهوار کنی ... دیگه نمی ذارم بیای بیرون ! می خوام بخورمت ! دلم بشه خونه ی تو .. اونجا که باشی خیالم راحته راحته !

نه از مریضی و این گوش دردای دائمی خبری میشه .. نه از بهونه گیری و اشکای خوشگلت !

فقط عشق به هم می دیم ، تو دلم هی عشقبازی می کنیم . دستات و می گیرم و میارمت بالا می ذارم از چشمای من دنیا رو ببینی و گاهی من از چشمای تو ... گاهی تو با زبان من صحبت کن و گاهی من با زبان تو ...  مدام همدیگرو نوازش کنیم ، حوصله مون که سر رفت تو تکیه بده سرت و به دیوار دلم و من شروع کنم به قصه گفتن :

یه مامانی بود ، یه نی نی ای داشت ، نی نی یرو خیلی دوست می داشت ... ( بر وزن یه حاجی بود ،‌یه گربه داشت ... زبان)  یه روز که قلب مامان از شدت محبت تب کرده بود خودش برای خودش یه درمانی تجویزکرد بدین شرح :

درسته قورت دادن نی نی هر 24 ساعت یکبار

یک لیوان آب هم روش !

بعد بلند شد که داروش و بخوره تا زودی خوب شه ، دید ای دل غافل نی نی رفته قایم شده !

گفت : امیر پارسا ! امیر پارسا کجایی ؟

اینور و گشت و اونور و گشت دید بله نی نی کوچولو توی اتاق لالا فرمودند !

حالا مامانی با یه قلب تب کرده منتظره ! آقا پادشاه از خواب بلند شه تا یه لقمه ی چپش کنه ! همچین و همچینش کنه !!!

..............................................................................................................................

پانوشت :

خوشحال و شاد و خندانم .... قدر دنیا  رو می دانم !قلب

اجازه هست قربون اون لپ یه وریت برم ؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

زری مامان مهدیار
23 خرداد 92 0:14
ایشالا که همیشه خوشحال و شاد و خندان باشی و دنیا هم قدردان وجودت باشه مهربون
زری مامان مهدیار
23 خرداد 92 0:15
جیگر این خنده ی زیبا روووووووو
ماشالاااااااااااااا چه مردی شده برای خودش این پادشاه سرزمینت


ممنونم مامان زری مهربون