پادشاه منپادشاه من، تا این لحظه: 12 سال و 10 روز سن داره

در انتظار معجزه

باغ

1392/4/14 4:53
نویسنده : عاطفه
312 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح با خاله ها برای چیدن آلوهای رسیده و درست کردن لواشک رفتیم باغی که تازه خریده بودند و هرکدام دانگی سهم داشتند . احساس می کنم کلی روحیه گرفتم از این رفتن ! بابا ناصر یه عالمه زحمت کشید و آتش درست کرد و برامون سیب زمینی کباب کرد که واقعا چسبید . یه بستنی خوشمزه هم خوردیم و یه ذره هم بزن بکوب راه انداختیم و چند کیسه هم میوه چیدیم و یه عالمه هم با چشمه ای که اونجا بود آب بازی کردیم و برگشتیم .

و هنوز قلبم به عشق نفس های تو میزنه قلب

وقتی داشتم عکس می انداختم یهو ناصر که داشت چایی می خورد تکیه داد به دیوار گفت از من خوب بنداز بشه عکس حجله ام ! البته همه به کلام شوخ اون عادت دارن ولی این یکی اصلا قشنگ نبود بماند که منم کم نیاوردم و گفتم پس حالا که اینطوره بذار از چند جهت بندازم اونی که خوبتر شد و بذاریم ! خاله ها هم همراه ناصر خندیدند و بعد هم حرف عوض شد ولی ..

امیرپارسا تو فوق العاده ترین بابای دنیا رو داری اینو به جون خودم قسم می خورم حتی اگه همسر فوق العاده ای نباشه بهترین بابای دنیاس. یه روز در میون زندگی ما دعوا و کشمکش ولی اون همیشه ما رو دوست داره . صد بار شده بعد 2 یا 3 شیفت کاری خسته و هلاک از سرکار اومده و تازه شما رو برده پارک یا من و مهمونی و خرید ! صد بار شده تا از راه رسیده اول نهار یا شام ما رو آماده کرده و تازه بعد رفته حمام دوش گرفته و استراحت کرده . صد بار شده از نزدیک ترین کسان من توهین شنیده و به روش نیورده و گذشته . چند بار شده که از بغل کردن و آروم کردن ات خسته شدم و خوابم برده و اون تا صبح راهت برده و باهات بازی کرده تا خودم بیدار شم . هزار بار شده که صبح از شیفت شب اداره اومده خونه صبحانه رو آماده کرده و بعد ما رو بیدار کرده و تا ما بریم سر سفره رختخواب هامون رو هم جمع کرده . صد بار شده که فقط گفتم کاش فلان چیز و داشتم و به هفته نکشیده هرچی بوده برآورده کرده حتی با قرض ! هزار بار شده تمام وظایف من و انجام داده و حتی به رومم نیاورده ! 5 - 4 سال که من به جز یکبار دستشویی و حمام و نشستم ! هزاران بار اون کمکم کرده و پا به پام اومده ...  همیشه ناراحتی ام  و از چشمام می خونه .. حتی نیاز نیست بهش بگم از چی یا چه کسی ناراحتم .. همیشه مچ اندوهم و میگیره و دلداریم می ده ! به خاطرم کلی عذاب میکشه .. همزمان درس می خونه ، کار می کنه و بهمون می رسه ... مدام تشویقم می کنه و حتی دعوام می کنه که رانندگی کنم ، ادامه تحصیل بدم ،‌ برم بگردم ، موسیقی یاد بگیرم و منم مدام میگم دوست ندارم ! برام  همیشه دسته گل های بزرگ میخره . تو این گرونی و میون انتقادای بقیه همیشه بهترین مواد غذایی از گوشت و مرغ و انواع بسته های خوراکی و برامون میگیره و هیچ وقت گله نکرده که چرا با حضور همه ی این مواد من بیشتر از 5 مدل غدا هیچ وقت درست نمی کنم فقط گه گداری اشاره میکنه اگه یاد بگیری بهتره ! تو این یه سال و خورده ای همیشه برات پوشک خارجی از 30000 تومان گرفته تا الان که بسته ای 70 شده و هرکی میگه ایرانی اش و بگیرید یا تو خونه کهنه اش کنید میگه عاطف نشنیده بگیر و کار خودتو بکن ! هیچ وقت تو خونه وسیله ای خراب نمی مونه و جایی ایرادی نداره بس که رو مرتب کردن و سالم بودن کنار و گوشه خونه و اسباب و اثاثیه حساس و خودش پیگیری و رسیدگی می کنه ! فقط به خاطر من همیشه یه مدل شیرینی و میخره . خونه رو ، موبایل و موتور و حتی ماشینی که داشتیم و به اسم من گرفته ، نماز می خونه ، ترو حموم می بره و خیلی وقتا اون جاتو عوض می کنه ، مهمون که میاد فقط اون پذیرایی می کنه ، همیشه با یه لقب خاص که در ادامه اش انواع و اقسام چیزهای جالب و میذاره صدام می کنه و کم پیش میاد بگه عاطفه ! مگر اینکه یه بحث جدی باشه ! همیــــــــــشه وقت خرید بهترین وسیله رو برام می خره و هیچ وقت نگفته چون گرون تره یا ارزون تره ! با اینکه خیلی وقته سرکار نمیرم ولی هنوزم به عادت همیشه ازمون می خواد اگه هوس چیزی کردیم یا حال غذا درست کردن نداشتیم بگیم غذا بگیره که البته خیلی هم این اتفاق میافته ! همه چیز زندگی مامان و میدونه و مردونه حمایتم می کنه . بد اخلاقی هامو میبینه و تمام سعی اش و تا جایی که بتونه می کنه تا آرومم کنه . تو این چند سال زندگی مشترک هیچ وقت نذاشته و نشده که حتی یه نون واسه خونه بخرم چه برسه به میوه و گوشت و سبزی ! به جز وقتایی که سر  راهم چیزی دیدم و دلم خواسته . با اینکه حقوق دارم همیشه ماه به ماه بهمون خرجی می ده و یه پول سوا که پس انداز کنیم و هر وقت می خواد بره سرکار یه پولی هم میذاره رو کیفم که اگه بیرون رفتیم خرج کنیم جوری که تا حالا یک بار هم بهش نگفتم پول بده ! (گاهی هم پس اندازهام و به اسم قرض میگیره که خدایی بعدش میده) به مامان و بابام اگه نخوام بگم بیشتر ، اندازه پدر و مادر خودش محبت می کنه و بهشون فکر میکنه و کارهاشون و انجام می ده ! خیـــــــــــلی مهربونه ! همیشه از نوشتنم تعریف می که و میگه تو یه قصه بنویس من قول میدم چاپش می کنم واست ! هر وقت خیلی دلم تنگه و بهونه گیر میشم خودش عادتم و فهمیده میگه گریه کن گلو درد نگیری و ناراحت میشینه روبروم تا آروم شم . اینجور وقتا میگم خدایا این مرد  عجیب باشعوره ! میگه همه کار میکنه تا پس اندازش به حدی بشه که من و به آرزوم برسونه و واسم یه مهدکودکی که واسش توصیف کردم بزنه ! قهر هم که باشه پیشم میمونه ! همه ی نامه هایی که واسش نوشتم و 85 ٪ سرشار غر و گلایه و بداخلاقی رو تو یه کیف کنار هم نگه میداره ، همیشه برامون اس ام اس های قشنگ می نویسه و درباره همه چی باهام حرف میزنه . به گفته ی خودش زمان نبودنش همیشه دلتنگمون .

امروز که با مسخره گی اون حرف و زد انگار ته دلم خالی شد . خونه که اومدیم به جای همه ی حرفایی که در قبال محبت هاش باید می گفتم و نگفته بودم  فقط یه چیز و به زبون آوردم :

 من بدون تو هیچم !

(گاهی بد نیست تو تعریف خوبی ها اغراق کنیم . شاید خوبیا بیشتر و نهادینه تر شه چشمک )

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

توضیحات : گلوم خیلی درد می کنه !!!!!

اینم تو و سارا خانم خوشگلم در گردش یک روز شیرین تابستانی :

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

زری مامان مهدیار
14 تیر 92 10:56
الهی که همیشه سالم باشن
از دست این شوخی های باباها

ممنون دوست خوبم.
زری مامان مهدیار
14 تیر 92 11:02
هر بار که نوشته هات رو می خونم بیشتر عاشقت می شم دوست با شعور من
قطعاً امیر پارسا هم با خوندن این نوشته ها مثل پدرش به داشتنت افتخار میکنه
امیدوارم

مامان زهره ی عرشیا
15 تیر 92 15:37
بدجنس شوهر به این خوبی از کجا تور کردی ؟ مای بیچاره هم باید سر کار بریم هم 6 بعد از ظهر که میرسیم همه ی کارهامون و خودمون باید انجام بدیم و آقا دست به سیاه و سفید که نمیزنه هیچ همیشه طلبکار هم هست


مهم تفاهم و دوست داشتن عزیزم وگرنه هیچکس از کار زیاد نمرده !
گریه نکن.
Hani
15 تیر 92 15:45
Azizam kheli baehsas minevisi
Omidvaram hamishe zendegiton Hamin tor asheghaneh bashe. Dar kenare Shahzadeye nazet

br>
mamnoonam , vali pesaram padeshahe ! ishala gharare naveam beshe shahzade .che bahal
مامان سبا ازمشهد
20 تیر 92 1:24
سلام همسرخوبی داری.همسرمنم خیلی خوبه ولی قدرنمیدونم.

منم متاسفانه
Fateme
12 مرداد 92 19:06
ماکه نبودیم ولی شلایل باغ خیلی خوشمزس!!دلتون نخواداین ماه رمضونی


خواست !